جدول جو
جدول جو

معنی علف خشک - جستجوی لغت در جدول جو

علف خشک
(عَ لَ فِ خُ)
گیاه خشک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
علف خشک
کاه
تصویری از علف خشک
تصویر علف خشک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علف خرس
تصویر علف خرس
کنایه از ویژگی چیز بی ارزشی که به راحتی به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
(لَ خُ)
دارای لبی پژمردۀ از تشنگی:
چو هاروت و ماروت لب خشک از آن است
ابر شط و دجله سر آن بدنشان را.
؟
لغت نامه دهخدا
(بِ چَ / چِ مِ خوَد / خُدْ)
مخفف علف خوار. هر حیوانی که بر آخور بسته شده و درآن خوراک خورد، مانند اسب و خر و استر. (ناظم الاطباء) ، شکم پرست و پرخور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ لِ خُ)
خشک انجبین است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به عسل یابس و خشک انجبین و خشک انگبین شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ /لِ خُ)
کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. (از برهان). کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. (از آنندراج). مردم سودایی و دیوانه مزاج. (ناظم الاطباء) ، تریاکی. (از برهان) (از آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). تریاکی و معتاد به تریاک. (ناظم الاطباء) ، کله شق. یک دنده. (فرهنگ فارسی معین) ، تخم مرغی را نیز گویند که آن را سرازیر گذاشته خشک کرده باشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ خُ)
حرف سرد. (مجموعۀ مترادفات ص 209). سخن از روی بی علاقگی و بر طبق فرمول و مقررات
لغت نامه دهخدا
تصویری از علف خاج
تصویر علف خاج
گیاه خاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف خرس
تصویر علف خرس
خرسه گیا سرخ ولیک، مینای آفریکایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف خور
تصویر علف خور
جانوری که علف خورد، پرخور شکم پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف خون
تصویر علف خون
گل خون از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف عشق
تصویر علف عشق
مرزنگوش مهر گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف کیک
تصویر علف کیک
شابانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسل خشک
تصویر عسل خشک
خشک انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله خشک
تصویر کله خشک
دیوانه مزاجی، کله شقی، یکدندگی دیوانه مزاج، کله شق یک دنده: (خود رای و کله خشک و بدتر از آن کینه یی و نجوش بود)، تریاکی، تخم مرغی که آنرا سرازیر گذاشته خشک کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف خرس
تصویر علف خرس
کنایه از هرچیز مفت و بی ارزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علف خرس
تصویر علف خرس
((~ خِ))
گیاهی است خاردار، بوته آن بزرگ و دارای برگ های بریده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کله خشک
تصویر کله خشک
((~. خُ))
دیوانه مزاج، کله شق، یک دنده
فرهنگ فارسی معین
خودرای، خودسر، قد، کله شق، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، یک دنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
علف خوار پستاندار علف خوار
فرهنگ گویش مازندرانی